سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که حضرتش روزى میان یاران خود نشسته بود . زنى زیبا بر آنان بگذشت و حاضران دیده بدو دوختند . پس فرمود : ] همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این نگریستن موجب هیجان . پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید ، که او نیز زنى چون زن وى نماید . [ مردى از خوارج گفت خدا این کافر را بکشد چه نیک فقه داند . مردم براى کشتن او برخاستند ، امام فرمود : ] آرام باشید ، دشنام را دشنامى باید و یا بخشودن گناه شاید . [نهج البلاغه]
خاطرات یک حسن ابادی

ادامه ی واوسی

معمولا روش کار بدینصورت بود که یکبار یک سمت

توتوری یا گرزتریاک را خش می زدند وروز بعد تریاک

ان را با وسیله ی مخصوصی بنام کارد تریاک گیری

می گرفتند و یکبار دیگر سمت دیگری از توتوری را

خش میزدند وباز از ان سمت تریاک می گرفتند.کار

ما بچه های اونروز از وقتی شروع می شد که

تریاک را گرفته بودند و دیگر شیره ای انچنانی از

گرزها خارج نمی شد.ما میرفتیم صحرا برای

واوسی یا همان بازیابی اندک تریاکهای  جامانده از

زیر دست کارگران یا اندک شیره ای که پس از دوبار

تریاک گیری از توتوری ها خارج شده بود.البته کار

به این راحتی ها هم نبود گاهی کشاورزان سر

مان داد می زدند واز منطقه دورمان می کردند و

گاهی هم سربازان یا به قول اونزمانها امنیه ها

ولی این کار در اون دوران کودکی برای ما درامد

خوبی داشت.هربار یکی دومثقال تریاک جمع می

کردیم خیلی راحت به یکی از بقالهای خانگی

محله می دادیم و مثقالی البته اواخر هشت تومان

پول می گرفیتم.یه بار که رکورد زده بودم چهار

مثقال شده بود که دادم سی و دو تومن گرفتم .

گاهی هم شیطونی میکردیم و تفریحی یه مقدار

از ون تریاکها را روی سیگار می ذاشتیم و دود می

کردیم البته با دود خوش بویی میسوخت ولی

چیزیش به ریه هامون نمی رسید تا نعشه

بشیم...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حسن ابادی 89/8/5:: 8:48 صبح     |     () نظر